به گزارش مرکز ارتباطات و اطلاع رسانی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، افطاری دیروز حسینیه امام خمینی(ره) بهخاطر حضور دانشجویانی برپا شد که به رسم هرساله چند ساعتی را میهمان مقاممعظمرهبری بودند. میهمانانی که از چند ساعت قبل از اذان مغرب در حسینیه جمع میشوند تا بتوانند دیدگاهها و مطالباتشان را در محضر عالیترین مقام سیاسی کشور مطرح کنند. البته دیدار امسال تفاوت مهمی هم با سالهای قبل در روند حضور دانشجویان داشت؛ چراکه امسال حدود هزار نفر از جامعه دانشجویی کشور توانستند از طریق قرعهکشی مجوز حضور در حسینیه را پیدا کنند؛ قرعهکشیای که بیش از 70 هزار نفر در فراخوان مرتبط با آن ثبتنام کرده بودند. در دیدار امسال محمدمهدی احمدی به نمایندگی از اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، پوریا عصار به نمایندگی از بسیج دانشجویی، امیرحسین سیدرحیمزاده به نمایندگی از نماینده اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی، فاطمهسادات هوشمند میرحسینی به نمایندگی از اتحادیه دفتر تحکیم وحدت، حسین قنواتی به نمایندگی از اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل و حامد عبدالحسینی به نمایندگی از مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد، دانشجویانی بودند که به بیان دیدگاههایشان پرداختند. در این گزارش متن کامل سخنرانی دانشجویان آورده شده است.
پوریا عصار ، نماینده شورای تبیین بسیج دانشجویی:
برای تحقق واقعی تولید، مردم را از اسارت رانت اقتصاد نفتی نجات دهید
با اجازه شما آقاجان میخواهم از جمهوری اسلامی سخن بگویم. البته از دریچه الهی-سیاسی «انقلاب اسلامی»؛ تنها انقلاب مستضعفین برای بسیج جهانیان علیه مستکبرین. از نهضت تحقق رویای رسولان تاریخ؛ آری!
ما عمیقا معقتدیم انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ارادهای تاریخی برای تحقق رویای پیامبران بوده در جهت تعالی انسان. پس تنها سرپناه انسان هم در جهان آشفته کنونی، همین جمهوری اسلامی است که ما در آن با افتخار نفس میکشیم. پس اگر بسیجیان خمینی(ره) درچند دقیقه آینده ملاحظاتی درخصوص آینده و اکنون ارائه میکنند، به این معنا نیست که از چنین نظرگاهی عبور کرده باشند. حاشا و کلا. ما تا پای جان حلقوم خود را وقف ایده جمهوری اسلامی برای تحقق عدالت در جهان خواهیم نمود. جمهوری اسلامی بناست ایدهای برای اداره زمین ارائه کند که در آن اراده الهی آدمیان فصلالخطاب است. ایدهای که در آن هیچ انسانی در انقیاد استکبار بیرونی و درونی نمیماند. هیچ ظلمی را بر حقوق خویش برنمیتابد و علیه هر تعدیای قیام میکند. با همین بنا مردم ایران رژیم منحوس پهلوی را از صحنه روزگار محو کردند. و دقیقا با همین بنا، مجاهدین سرافراز فلسطینی حماسه طوفان الاقصی را رقم میزنند. آری! طوفان الاقصی قیامی برای نجات انسان امروز بود.
کارگزاران جمهوری اسلامی!
دشمن دقیقا چنین ارادهای را هدف گرفته. او تحریم میکند تا مردم ایران را از صحنه روزگار حذف کند. در غزه و هر نقطهای از جغرافیای مقاومت دست به ترور و جنایت میزند تا در جهان هیچ هسته مقاومتی باقی نماند. با دشمنی مواجهیم که قلب جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت را هدف قرار داده است؛ یعنی مردم. ما امروز در دهه پنجم انقلاب اسلامی با عبور از قوهای که به جای قوه مجریه، قوه لسانیه بود، با دولت و رئیسجمهوری مواجهیم که با همان آرمان مردمسالاری قدرت را تحویل گرفته و البته امیدها و بیمهای بسیاری را متوجه خود کرده است. امیدهایی که با در میان مردم بودن و خدمت شبانهروزی زنده شده و بیم آن میرود که صرفا اسیر اقتضائات دیوانسالاری مدرن گردد و از تحول انقلابی جا بماند. و خوب میدانیم فقط چنین تحولی است که «کار» و «خدمت» خالصانه را به اعتماد و بهبود معیشت تبدیل میکند. مقدمه هر مردمیسازی، ایجاد بستر مفاهمه واقعی با مردم است.
آقایان شورای عالی سران قوا!
مردم تحول بنیادین میخواهند و بدون آن باب مفاهمه با شما را میبندند. آنها 8 سال ناکارآمدی و خیانت کسانی را دیدهاند که با استراتژی سیاسی «آقای تکرار» روی کار آمدند و برای سفیدسازی خود در اسفند 1402 با صندوق رای قهر کردند. البته خوب است بدانند مردمند که با آنها قهر کردهاند. امروز هم هشدار اساسی ما نسبت به کارگزاران این است که اگر به جای پیشرفت و تحول، صرفا در پی اداره امور روزمره دستگاه مربوطهتان باشید، مردم با شما هم قهر خواهند کرد و مردم را که میشناسید؟ با کسی تعارف ندارند؛ نه در اقتصاد، نه در فرهنگ و نه در سیاست. بدیهی است یکی از مولفههای مهم تحقق پیشرفت استفاده از ظرفیت مردم در حل مسائل کشور است، در مردمیسازی زمینه مشارکت مردم در زندگی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پررنگتر میشود و مردم نسبت به مسائل اجتماعی آگاهتر و مشارکتجوتر میشوند. این موضوع مشروعیت حکومت را ارتقا داده و بسیاری از موضوعات با حضور محسوس مردم در اداره جامعه حل میشود. اما هنوز برخی مسئولان به جای استفاده از این ظرفیت عظیم، ترجیح میدهند دولت را پیشران تحول کشور در نظر بگیرند و تن به سختیهای درگیر کردن مردم با مسائل کشور ندهند، بگذریم که برخی نان خود را در عدم مشارکت مردم در مسائل کشور میبینند.
آقایان مسئول که صدای ما را میشنوید! در محضر رهبر عزیز انقلاب اسلامی، شما بزرگواران را مخاطب خودمان قرار میدهیم. پیشرفت این است که برای تحقق واقعی تولید، مردم را از اسارت رانت اقتصاد نفتی نجات دهید و شما هنوز قدمی اساسی در این مسیر برنداشتهاید. تکلیف مردم ایران را با دلار مشخص نکردید و هنوز لنگر شفاف و ملی برای ارز در حسرت تحقق است. گلوگاههای پیشرفت کشور مانند سواحل مکران- را ماهها معطل و سرگردان گذاشتهاید. بگذارید کمی بیشتر توضیح دهم. کشورهای متعددی در حسرت چند متر ساحل و ارتباط با دریا هستند. این ظرفیت عظیم کشورمان در سایه بیتوجهی، بهره اقتصادی لازم برای پر شدن سفره مردم از نعمت دریا نبرده است. ما مرکزنشینان در اردوهای پیشرفت با گنج پنهان دریا آشنا شدیم و حسرت خوردیم. امروزه افقهای توسعه مکران و استفاده از ظرفیت مردم در تحقق آن مقابل چشم ماست اما بیش از آنکه شاهد آن باشیم که تصمیمگیریهایی برای تعریف نقش مردم در این مساله صورت پذیرد، شاهد اهتمام مسئولان صرفا به پروژههای بزرگ هستیم. عدم توجه به ساحتهای آمایشی اجتماعی در عسلویه آسیبهای جدی را به وجود آورده است و نگران پیادهسازی همین مدل در مکران هستیم.
میهمانان چهار روز پیش این حسینیه!
انحصار تاریخی زمین را در ایران بشکنید و حق مالکیت مردم بر زمین را به آنها بازگردانید. بانکها را از بنگاهداری منع کنید. مشوقهای واقعی برای حضور مردم در تولید زنجیرههای ارزش کشور ایجاد کنید، تعاونیهای مردمی را احیا کنید، بخش خصوصی واقعی را پای کار بیاورید، مردم را برای مبارزه با فساد یاور خود بدانید، در مساله حجاب مذبذب ظاهر نشوید، با اظهارنظرات گردشی متدینان را ناامید نکنید و زمینه درست فعالیت مردم را فراهم کنید. مردم دیندارند. مردم را درگیر دوقطبیهای کاذب نکنید، به پشتوانه مردم مقابل انحصارطلبان بایستید، خائنان به مردم را مجازات کنید، برای حل مسائل کشور به سوی مردم بشتابید و بدانید مردم حلال مشکلاتند نه حلشونده تصمیمات شما.
ایده مردمپایگی، امری مختص به مرزهای داخلی جمهوری اسلامی نیست بلکه راهبرد تمدنی و راهکار غلبه بر مستکبرین عالم است. بسیج دانشجویی در هفتههای ابتدایی عملیات افتخارآفرین طوفان الاقصی بستری را در روزهای متعدد جهت مردمپایه نمودن مقاومت تحت عنوان «خیمه الاقصی» در شهرهای مختلف کشور برپا کرد تا نهضت گفتوگو را حول مقاومت دراندازد. طوفان الاقصی فرصت تاریخی برای حذف رژیمصهیونیستی از صحنه روزگار و نیز تغییر پایههای فکری کشورهای عربی فراهم کرده است. از پای در آوردن رژیم ظالم صهیونیستی و بازگرداندن فلسطین عزیز به آغوش میلیونها آواره فلسطینی، اقدام جمعی و تمدنی امتهای مسلمان از ایران و عراق و لبنان و مصر تا آزادیخواهان خسته از رژیمهای سلطنتی حاضر در کشورهای حاشیه خلیجفارس را میطلبد. نمیتوان اینچنین کارزاری را صرفا از منظرگاه نظامی دید. دولت جمهوری اسلامی، نهادهای مسئول فرهنگی و بینالمللی دارد که وظیفه قانونی آنها ایجاد گفتمان جهانی آزادسازی فلسطین است. کجاست سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی؟ کجاست کمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین؟ کجاست دیپلماسی عمومی فعال روزهای اول طوفان الاقصی توسط وزارت خارجه؟ آیا نمیخواهید از این فرصت تاریخی بیشترین استفاده ممکن را ببرید؟
نکته بعد
آقاجان، ولی امر مسلمین جهان، فرمانده عزیز کل قوا! در پاسخ برخی که دلسوزانه و عدهای که مغرضانه جمهوری اسلامی را متهم به انفعال نظامی در این نزاع منطقهای میکنند، در یک جمله میگوییم «بیشتر فکر کنید.»
رهبر انقلاب!
با اینکه میدانیم نبرد با صهیونیسم صرفا نبرد نظامی نیست، اما شهادت رفقای همسنوسالمان ازجمله شهید سیدمهدی جلادتی که اخیرا به همراه شهید زاهدی به شهادت رسید، دیگر خون ما را به جوش آورده، خود را جامانده از مبارزان آزادی قدس شریف میدانیم. ما به شما و به وعده شما ایمان داریم. چیزی تا نابودی اسرائیل منحوس باقی نمانده اما عاجزانه از شما میخواهیم اگر مصلحت میدانید به بسیج دانشجویی اجازه دهید عازم مرزهای نبرد با رژیمصهیونیستی شویم. جان ناقابل ما تقدیم مردم مظلوم فلسطین.
کلام خود را با جملهای از شهید عماد مغنیه به پایان میرسانم.
الهدف واضح و محدد و دقیق- ازاله اسرائیل من الوجود
والسلام
محمدمهدی احمدی، دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان:
هنوز مرحله سوم نقشه کلان انقلاب یعنی تشکیل دولتی اسلامی محقق نشده است
بسم الله الرحمن الرحیم
آقاجان سلام علیکم
بنده امروز بهعنوان نماینده اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در محضر شما حاضر شده و حامل سلام گرم اعضای این اتحادیه خدمت شما میباشم. یاد و خاطره همه شهدای راه قدس علیالخصوص شهید حاج قاسم سلیمانی را گرامی میداریم. درحالی توفیق دیدار حضرتعالی نصیب ما شده که برادران و خواهران مسلمانمان در غزه مظلوم مقتدرانه در برابر وحوش صهیونیست ایستادهاند. پیروزی و آزادی قطعی فلسطین، رهایی افکار و اندیشه عالمیان از چنگال هجمه تبلیغاتی- رسانهای صهیونیسم جهانی است. این واقعیت در تجمعات و تظاهرات مردم آزاده در قلب استکبار جهانی و شیطان بزرگ قابل مشاهده است؛ این همان چیزی است که میتواند پیروزی حقیقی فلسطین را محقق سازد.
در چهلوششمین سال حیات مبارک جمهوری اسلامی ایران هنوز موفق به تحقق مرحله سوم از نقشه کلان انقلاب اسلامی نشدهایم؛ مرحله تشکیل دولت اسلامی که تحقق آن در جهت نیل به سوی تمدن نوین اسلامی، ضرورتی است که مستلزم بازسازی انقلابی نظام اسلامی است و جز با درهم آمیختن هویت و آرمان انقلاب اسلامی با روح و جان کارگزاران نظام و جاری شدن چشمههای معرفت و اندیشه اسلام ناب خصوصا در بدنه میانی نظام جمهوری اسلامی تحقق پیدا نمیکند.
آقا جان! ما معتقدیم با مدیران پشتمیزنشین دل در گرو لیبرالیسم نمیتوان بازسازی انقلابی نظام جمهوری اسلامی را محقق کرد بلکه این امر نیاز به مدیرانی دارد که درک صحیحی از مفهوم متعالی حیات طیبه داشته باشند؛ حیات طیبهای که در آن آزادی، تعالی اخلاقی انسان، رواج فضایل، امنیت، قسط، عدالت، رفاه و آبادانی برقرار خواهد شد. انشاءالله؛ مدیرانی مجهز به سلاح معرفت، اخلاق و بصیرت که متاسفانه این امر مهم از سوی نهادهای متولی کادرسازی مغفول واقع شده است. نظام مقدس جمهوری اسلامی برای آنکه بتواند دولت اسلامی را تحقق بخشد نیازمند کارگزارانی با هویت انقلابی- اسلامی است؛ در حال حاضر مسئولیت انتقال این هویت ناب به جوانان، برعهده مراکز کادرساز انقلاب میباشد که نظام تعلیم و تربیت مهمترین آن است و در سه بستر حوزه علمیه، آموزش عالی و آموزشوپرورش دنبال میشود. این نظام باید بهگونهای تنظیم شود که جوان ما هویت ایمانی و علمی را توأمان کسب کند، بهصورتیکه خروجی نظام تعلیم و تربیت ما به نحو قاعده و نه استثناء شهید چمرانها باشد. در ادامه به تفکیک به مباحث نظام تعلیم و تربیت خواهیم پرداخت.
الف) آموزشوپرورش
متاسفانه سهم آموزشوپرورش از بودجه عمومی دولت در حدود سه دهه اخیر به کمتر از نصف کاهش یافته است. نسبت سهم آموزش به تولید ناخالص ملی از شش درصد در ابتدای انقلاب به کمتر از سه درصد در دهه اخیر رسیده است. همچنین رشد مدارس غیردولتی در دو دهه اخیر در کشور موجب طرح این سوال اساسی شده است که این افزایش تا کجا ادامه خواهد یافت و حد یقف این افسارگسیختگی تا به کجاست؟! موارد مذکور نشان میدهد آموزشوپرورش بهمثابه یک نهاد زیربنایی که میبایست با جاریسازی معارف اسلام ناب و آموزش فرهنگ گفتوگو، کار جمعی، نگاه نقادانه و تفکر خلاقانه به دانشآموزان نسل تمدنسازی را تحویل جامعه دهد بهواسطه برونسپاریهای نامعقول به کلنیهای بعضا سکولار و متعارض با دین، به گروهکهای آموزشی منفک و بیربط از هم تبدیل شده است. جای سوال است که این امر چه قرابتی با تشکیل تمدن اسلامی بهواسطه ایده «کارخانه انسانسازی» میتواند داشته باشد؟!
ب) دانشگاه
یکی دیگر از مراکز مهم و راهبردی کادرسازی در کشور، دانشگاه است. این عنصر مهم برای آنکه معارف اسلامی را در کلیه شئون کشورداری پیاده سازد، نیازمند یک تحول ساختاری است تا دو راهبرد در آن دنبال شود.
1. ایفای نقش بهعنوان هیات اندیشهورز جامعه جهت تئوریزه کردن علوم گوناگون بهصورت اسلامی تا بتواند یک تحول گفتمانی و ساختاری در بخشهای مختلف ازجمله اقتصادی، فرهنگی و فناوری و... ایجاد کند.
2. نیروی متعهد به این تحول گفتمانی و ساختاری میبایست که با ماهیت این تحول که همان هویت انقلابی- اسلامی است مانوس و عجین باشد.
نتیجه این فرآیند یک جوان مومن انقلابی تا بن دندان مسلح به مبانی اندیشه اسلامی است و متکلف به عملیاتی کردن این تحول در جامعه. درخصوص تحول ساختاری در نظام آموزش عالی پیشنهاداتی ناظر به متولیان امر تعلیم و تربیت حاضر در جلسه عرضه خواهد شد. از دید جامعه اسلامی دانشجویان این تحول در دانشگاه که با پیگیری دو راهبرد مذکور منتج به تربیت نیروی جوان انقلابی، جهت پیشبرد اهداف جمهوری اسلامی میشود و نهایتا جامعه را به سوی تمدن اسلامی جهت میدهد با چهار پیشنهاد که در ادامه عرض خواهد شد قابل تحقق است.
1. پاکسازی نظام آموزش عالی از کارگزاران محافظهکار که خود اعتقادی به این تحول ندارند و قرابتی با هویت اسلامی هم پیدا نکردهاند؛ که جرات اقدام را از بدنه دولت میگیرد.
2. بهروزرسانی دروس معارف اسلامی در دانشگاهها متناسب با نیازهای فکری و شبهات روز دانشجویان در عرصههایی مانند مبانی اندیشه اسلامی، هوش مصنوعی، کوانتوم و... و همچنین تربیت اساتیدی متناسب با این رویکرد.
3. مماس شدن دانشگاه با مسائل واقعی کشور، اهتمام به برطرف کردن نیازهای جامعه و نه کارهای سطحی نمایشی و تبلیغاتی مثل مقالهمحوری صرف.
4. پشتیبانی محتوایی تمامقد و همهجانبه حوزه علمیه و ارتباط موثر با دو عنصر دیگر نظام تعلیم و تربیت میباشد.
طرح اسلام بهصورت مسلکی اجتماعی و دارای اصول منسجم و یک آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسانها یکی از فوریترین ضرورتهای تفکر مذهبی ست، اما آن چیزی که ممکن است این روند را منحرف یا متوقف کند نگرش انفکاکی و نه نظاممند این نیروهای متعهد به معارف انقلاب اسلامی است و راه نجات از آن رجوع به یک تفکر نظاممند و نهادینه کردن آن است که از مثالهای آن میتوان به طرح مبانی اندیشه اسلامی اشاره کرد. این نگرش انفکاکی که پیشتر عرض شده امالمسائل کشور و در راس آن نظام است که بیشتر این آسیب متوجه نیروهای حزباللهی و انقلابی است؛ حال راهی که برای حل و فصل آن پیش روی ماست، حاکم شدن نگرشی نظاممند بر گفتمان و ساختار نظام است. راه تحقق این مهم با تشکیل هستههای سخت مقاومت در گلوگاههای نظام محقق میشود که در آن افراد و کارگزاران متعهد، مخلص، انقلابی و متخصص در رشتههای مختلف شناسایی شده، آنگاه این نیروها چون هستهای سخت از پارههای آتش در دوایری متحدالمرکز از نیروهایی جوان، حزباللهی و برخاسته از دل جامعه در کانون این دوایر قرار گرفته و به جذب، هویتبخشی و تربیت این جوانان در ابعاد گوناگون معرفتی، مبنایی و اجرایی در پرتوی آرمانهای امام میپردازند که پس از مدتی یکایک این جوانان به هستههای سخت حلقاتی دیگر مبدل میشوند و جریان آب زلال اندیشه اسلامی را در این درخت تنومند جاری کرده و روزبهروز آن را پربارتر میکند.
آقا جان! فرزندان شما در اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان با افتخار راهبرد اساسی خود را در سال پیشرو، توانبخشی معرفتی دانشجویان قرار داده است تا با رشد فکری و افزایش سطح آگاهی آنها نسبت به مبانی اسلام ناب، تودههای مردم را به حرکت درآورد و این همان نقش پیشرانی است که ما برای خود قائلیم و احساس میکنیم چنانچه با رجوع به اندیشه بزرگانی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی و مرحوم علامه مصباح یزدی بتوانیم این مهم را در کشور انجام دهیم. امام و مقتدای ما! در این جمع فرهیخته اعلام میداریم، آنچه میتواند بهعنوان گفتمان جنبش دانشجویی انقلابی مطرح شود، «هویت و آرمان انقلابی» و در راس آن شکلگیری جامعه دینی عادلانه آرمانگراست. این گفتمان میبایست برآمده از اندیشه عقبه مطمئن فکری، مرجعیت دینی، استاد فکر و عقبه تغذیهکننده نظام باشد. در پایان محضر رهبر عظیمالشان عرض میکنیم که ما بدهکاران همیشه انقلابیم و امید آینده زیبای انقلاب اسلامی که امروز در دلها زندهتر شده است ما را برای جهاد در راه خدا تحت امرتان مشتاقتر میکند.
حامد عبدالحسینی، نماینده مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد:
با دلار 62 هزار تومانی؛ افزایش جمعیت کشور امکانپذیر نیست
بسمالله الرحمن الرحیم
آقا جانم سلام
ولا تهنوا ولا تحْزنوا وأنْتم الْأعْلوْن آن کنْتمْ مومنین
از زمان انقلاب اسلامی هرگاه در دولتها آرمانهای انقلاب اسلامی و تفکر جهادی سر لوحه قرار گرفت، سرعت پیشرفت در زمینههای مختلف بهصورت معجزهآسایی افزایش یافت و با افتخار به خود بالیدیم و گفتیم آری این مدل حکومتی است که حضرت روحالله بنا نهاد اما هرگاه تفکرات لیبرالی و نئولیبرالیستی در اندیشه کارگزاران حاکم میشد فرصتها سوخته، تلاشها متوقف یا از مسیر خود منحرف میشدند. البته با همه این فراز و نشیبها بلاشک برآیند جمهوری اسلامی مثبت بوده و رو به جلو هستیم. گرچه دلمان از عنایت و رهنمودهای حضرتعالی خطاب به مدیران عالی کشور اطمینان خاطر دارد اما بر آن معتقدیم دیگر فرصت آزمون و خطا نیست؛ اعتماد عمومی مهمترین سرمایه اجتماعی نظام است و برای حفظ و ارتقای آن باید شبانهروز تلاش کرد. لذا دیدگاهها و تحلیلهای تشکیلاتمان را خدمت شما عرض میکنم.
1. حکمرانی مردمی و حرکت به سمت مردمیسازی
حضرت آقا! از نظر ما راهحل مشکلات کشور حکمرانی مردم پایه و خروج کارها از تصدیگری دولتی و تسهیل نقشآفرینی مردمی است ولی متاسفانه در سالهای اخیر عمدتا در این مساله به شعارهای کلی و اقدامات شکلی اکتفا کردهایم و عملا سازوکاری مشاهده نمیشود. در سال ۱۴۰۰ همه همت کردند، برچسبها و تهمتهای بسیاری شنیدند، چهرهبهچهره برای حضور در انتخابات و انتخاب اصلح تلاش و تبلیغ کردند تا مجددا آرمانهای انقلاب اسلامی در دولت و گفتمان دولت زنده شود که کاستیها، کمکاریها و عقبافتادگیها یکی پس از دیگری جبران شوند. در شعارهای دولت مردمی قرار بر این بود اقدامات خوبی نسبت به نقش مردم در تصمیم گیریها صورت گیرد اما چنین چیزی مشاهده نکردیم. در این وضعیت و با تعیین شدن شعار سال از آقایان خواهشمندیم به سمت تحقق شعار سال حرکت کنند و حلقههای بسته و محدود را باز کنند و با استفاده از فکر همگان، راههای ایفای نقش مردم و نخبگان در تصمیمات کشوری ملموستر شود.
2. کوچک شدن سفره مردم
بیانصافی کردهایم اگر اقدامات خوب دولت سیزدهم و شخص آقای رئیسی در سفرهای استانی و احیای سرمایه اجتماعی نظام را نادیده بگیریم ولی جناب رئیسجمهور در محضر حضرت آقا خدمت شما عرض میکنیم با دلار 62 تومانی، پراید ۳۰۰ میلیونی، سکه ۴۵ میلیونی و قیمت نجومی مسکن، سفرهها کوچک شده است. درخصوص افزایش جمعیت تاکید میشود اما خب، وقتی مقدمه آن که ازدواج است نمیشود، چطور افزایش جمعیت اتفاق بیفتد؟ امروز کسانی روی کارند که با شعار مالیات و کنترل ارز و... روی کار آمدند. تجربه روسیه بعد از جنگ اوکراین در حفظ ارزش پول ملی پیشروی ماست. واقعا آیا نمیشود جلوی انفجار یکشبه قیمت ارز را گرفت؟ آیا دسترسی به تراکنشهای مالی وجود ندارد؟ قطعا شدنی است.
3. حجاب و نبود یک سازوکار مشخص
آقا جان! الگو و عقیده ما در مساله حجاب همان نگاه حاج قاسم عزیز است، ما معتقدیم مساله حجاب با برخورد قهری و دستوری حل نمیشود بلکه نیاز به فرهنگسازی و گفتوگو با مردم دارد اما ولنگاری غربی و فریب دختران ایران اسلامی را تحمل نخواهیم کرد. آقایان اینجا جمهوری اسلامی ایران است! کمی از اتاقهای بسته خارج شوید و به اماکن عمومی بروید تا وضعیت ولنگاری کف خیابانها را ببینید. در حوزه مساله حجاب شاهد سکولاریسم درونی و مخفی برخی از مسئولان محترم و متولیان مربوطه هستیم. کسانی که ادعای انقلابیگری دارند اما در زمینه حجاب به بهانه کار فرهنگی، جلوی اقدامات قانونی میایستند؛ چه بخواهند و چه نخواهنـد و بـا هـر نـیتـی کـه دارند، گرفتار یک نوع سکولاریسم درونی و مخفی هستند. آقایان مسئول اگر نمیتوانید یک قانون و لایحهای را تصویب کنید لطفا از مناصب عریض و طویلتان استعفا دهید.
4. انتخابات و لزوم ارتقای سرمایه اجتماعی
دولتمردان، نمایندگان مردم در مجلس بههوش باشید. سرمایه اجتماعی و پشتوانه مردمی حکومت در گرو خدمترسانی و مرتفع کردن دغدغههای رفاهی مردم است. امروز مشکلات کشور تابآوری مردم را مورد هدف قرار داده است و این همان مساله مهمی است که موجب کاهش اعتماد عمومی و کاهش مشارکت مردم در رویدادهای مهم سیاسی میشود. ضمن عرض تشکر از مردم شریف ایران اسلامی و مشارکت ۴۳ درصدی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری مدیران عالی میبایست با توجه به وجود جنگ ترکیبی دشمن ضمن حفظ این درصد از مشارکت به طرف ارتقای این مساله، مهم حرکت کنند. تلاشها برای اخذ رای نشانه وابستگی نظام به مردم و اهمیت بیبدیل مردم است. فاصله آرای ماخوذه با رای به نفرات در همین تهران نشان داد مردمی هم که آمدند به این سبک حکمرانی انتقاد دارند و اگر این پیامها دریافت نشود آرا کاهشی و رای نفرات برگزیده پایینتر هم خواهد رفت.
5. حکمرانی در رسانه و نبود یک سازوکار تشکیلاتی- فرهنگی
پدر جان! با توجه به چالشهای جدی که جامعه اسلامی در زمینههای رسانه و فرهنگی مواجه است زمان آن رسیده که با یک دیدگاه مطالبهگر به اصلاحاتی عمیق و اتخاذ سیاستهایی صحیح در ساختارهای فرهنگی و رسانهای کشور بپردازیم.
در دیدارهای اخیر فرموده بودید که رسانهها کارآمدتر از ابزار نظامی هستند بدون شک انجام کار فرهنگی در حوزه رسانه در همه زمانها بر ما واجب است. یکی از چالشها فعالیت رسانهای فرهنگی فعالیتهای شبکههای معاند است. باتوجه به اینکه برخی از این شبکهها به زبالهدان تاریخ رفتند باید توجه کنیم که رسالت این شبکهها تغییر سبک زندگی اسلامی و استحاله فرهنگی با استفاده از ابزار رسانه است اما متاسفانه الگوی حکمرانی رسانهای در کشور نداریم. نشانه این امر آن است که با انتقاد از سلبریتیزدگی در رسانه ملی، دوستان روی کار آمدند اما امروز هر کسی که سلبریتی است در رسانه ملی حاضر است یا با فروش فیلم در سینما که عمدتا ناشی از فیلمهایی است که تخریبگر سبک زندگی اسلامی است نمیتوان فرهنگ را اعتلا بخشید. قصد ما ملامت نیست. می دانیم برنامه کیفی ساختن با حفظ مخاطب و رونق حوزه رسانه و هنر، کار سختی است اما این کار سخت نیازمند گشودن درهای فکر و استفاده از نظرات نخبگان است.
6. فلسطین و ما اداراک فلسطین
امروز میخواهم از مردم مظلومی صحبت کنم که طبق وعده الهی پیروزیشان جنگ نابرابر حتمی است. بیش از ۳۱ هزار شهید مظلوم فلسطینی در ابتدای عملیات طوفان الاقصی تا کنون قربانیان نازیسم و تروریسم صهیونیستی هستند. آنها قربانیان جنایات هولناک نسلکشی هستند؛ قربانی سکوت و خیانت حکام عرب! جمهوری اسلامی بلاشک مهمترین حامی جریان مقاومت است و واکنشهای انفعالی و زبونانه رژیم غاصب در مقابل ایران، دلالت بر این امر دارد. ما ضمن تاکید بر انتقام خون شهیدانمان معتقدیم شجاعت باید با عقلانیت همراه باشد و با پرهیز از اقدامات انفعالی و احساسی، مسیر به نحوی پیش رود که بهزودی شاهد نابودی رژیم سفاک صهیونیستی و آزادی قدس شریف باشیم. متهم کردن جمهوری اسلامی به ترس ناشی از ندیدن حقایق و خطای محاسباتی است. در نهایت از این تریبون استفاده کرده و یک پیام جهانی خطاب به حکام کشور که نسبت به وضعیت کنونی مساله فلسطین سکوت پیشه کردهاند ارسال میکنم: ایها الحکام دول العربیه. و یا أیها الإخوة المسلمون. متى تسحبون سیوفکم من الجراب، لدفاع عن النساء والاطفال فی غزه انتبهوا انتبهوا
بنده امروز حامل سلام گرم خانواده بزرگ اتحادیه مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی هستم و از جنابعالی برای عمل به وظایف و دستیابی به بالاترین خیر که شهادت است التماس دعا داریم.
فاطمهسادات هوشمند میرحسینی ، دبیر خواهران دفتر تحکیم وحدت:
سه قوه علیرغم نهی صریح رهبری از تفرقه نمره مردودی گرفتند
سلام و محبت قلبی خود و خانواده دفتر تحکیم وحدت را محضر شما میرسانم و گرامی میدارم یاد شهیدان راه قدس را. از سردار عزیزمان حاج قاسم سلیمانی تا نادیا ماهرالرئیس، زن مهندس فلسطینی که در اوج اراده فرمود: «تا زمانی که زیتون خاری در گلوی شماست، اینجا خواهیم ماند و تعلق به وطن را در رگهای فرزندانمان پرورش خواهیم داد.» این است آن حضور قهرمانانه در میدان مبارزه با شقیترین موجودات عالم، یعنی اسرائیل.
انقلاب اسلامی که خود برآمده از اراده آحاد ملت بود با بازتعریف نقش مردم، عرصههای جدیدی را جهت مشارکت آنان ایجاد نمود. سال گذشته به بایستههای تحول پرداختیم و امسال با توجه به تاکید حضرتعالی مبتنیبر مشارکت مردم و اهمیت گفتمان مردمسالاری دینی در اتحادیه، به الزامات مشارکت حداکثری تحت دو سرفصل مشارکت آگاهانه و مشارکت خلاقانه خواهیم پرداخت.
الف) مشارکت آگاهانه
اضلاع شکلدهنده مشارکت آگاهانه شامل سه لایه حاکمیت، نخبگان و مردم میباشد که در این مجال به بخشی از وظایف حاکمیت و نخبگان خواهیم پرداخت. بهنظر میرسد یکی از علل کاهش مشارکت مردم در انتخابات، عدم بستر مناسب جهت اعمال نظارت پسینی توسط مردم میباشد. در همین فضاست که به جای شکلگیری حرکت عمومی جهت نظارت بر سازوکارهای فسادزا و ایجاد شفافیت، پروژهبگیران افشاگری مطرح میشوند که با کاسبی اطلاعات از درون سیستم و ضریب دادن به فساد یا اهمالکاری یک مقام مسئول، خوراک رسانهای برای اپوزیسیون فراهم کرده و امید به تحول را، از طریق شرکت در انتخابات، در دل برخی از مردم کمرنگ میکنند. علاوه بر این، فقدان رسانهای که واقعا در پی آگاهیبخشی سیاسی باشد، در کنار فضای مجازی رها، موجب از بین رفتن مرجعیت خبری حاکمیت و دلسردی بخشی از مردم شده و به تبع آن اولویتهای مسئولان قوا را از خدمت به مردم به سمت دعواهای بیهوده سوق داده است؛ که این امر منجر به کاهش مشارکت میگردد. شاهد مثال آن، انتخابات اخیر مجلس و درجا زدن، روی مشارکت چهل و چند درصدی. پیشوای ما! فرزندان شما گمان میکنند هر سه قوه علیرغم نهی صریح حضرتعالی از تفرقه، در این زمینه نمره مردودی گرفتند. حواشی انتخابات مجلس دوازدهم که منجر به تذکر شما نیز شد، نشان میدهد برخی از اصولگرایان همواره شیفته خدمت، گمان میکنند در غیاب مشارکت حداکثری و با تکیه بر نبود ایده ایجابی از سمت اصلاحطلبان پشیمان، کرسیهای مسئولیتشان مادامالعمر است والا از ترس قضاوت مردم هم که شده، به این میزان، اختلافات خود را به عرصه عمومی نمیکشاندند. از طرفی تعاملات بسته و ضدمردمی احزاب، و حضور سرمایهداران یقهسفید موثر بر دولت، در کنار رهاسازی عرصه فرهنگ، باعث میشود نهتنها شعار سال محقق نگردد بلکه با تغییر ذائقه مردم، با نسلی روبهرو شویم که بعضا با سیاستهای نظام همراهی نمیکنند و در بلندمدت، با جماعتی مواجه شویم که اساسا سیاسی نیست و شرکت در انتخابات برایش ارزشی ندارد.آقایان مسئول! برای تک تک روزهایی که در دولت و مجلس محافظهکاری میکنید، در پیشگاه خداوند نسبت به انقلاب خمینی مدیون هستید. رهبر عزیزتر از جان! ما ارکان اصلی آگاهیبخشی را نهاد علم و آموزش میدانیم. آنجا که بایستی برای معضلات فرهنگی و اجتماعی ما چارهاندیشی کند، دست سیاستمدار را برای حل مسائل مردم پر نماید، منطق مقاومت مردم غزه را برای نخبگان بینالمللی تبیین کند و زمینهساز افزایش مشارکت باشد، دانشگاه است؛ اما علیرغم دستاوردهای روشن، دانشگاه ما با این آرمان فاصلهای نجومی دارد. نزول ایران در برخی رتبهبندیهای علمی، کم شدن رغبت نخبگان به حضور در فضای دانشگاهی، عدم حمایت جدی از نخبگان و عدم تمرکز دولت بر مساله دانشگاه، موجب نگرانی ماست. به نظر میرسد علیرغم تاکید حضرتعالی مبنی بربازنگری نقشه جامع علمی کشور و جذب اساتید متعهد، همچنان زمین آموزش عالی در اشغال غربگرایان است. اساتید غربگرا به طور مستمر در کلاسها، باورهای ملی را مورد تمسخر قرار میدهند و دانشجویان را ترغیب به مهاجرت میکنند. در مقابل، انفعال بخشی از اساتید انقلابی موجب شده است که ما با پدیده اساتید خجالتی روبهرو شویم؛ کسانی که هنگام استفاده از جایگاهها انقلابی هستند، اما هنگام دفاع از منطق انقلاب، در مقابل همکارانشان احساس خجالت میکنند. ما همچنان یکی از راهکارهای تحول در دانشگاه را جذب اساتید باورمند به ایران اسلامی میدانیم.
ب) مشارکت خلاقانه
راهحل برخی از مسائل کشور، در گرو فعال شدن ظرفیتهای مغفول است؛ که میتواند موجب کشف خلاقیتها نیز بشود. لذا در این مجال به یکی از مهمترین بخشهای آن یعنی ظرفیت زنان خواهیم پرداخت. ما چارهای جز فهم اراده زنان در پیشبرد امور کشور نداریم. ارادهای که بارها خودش را اثبات کرده است اما متاسفانه امروز شور انقلابی در زیست زنان ما ظاهر نمیشود؛ چراکه نتوانستهایم اراده زنان را درک کرده و تصویر صحیحی از قدرت، شجاعت و عاملیت زن مسلمان ایرانی نشان دهیم. چرا باید خانم دباغ ما در تاریخ بماند و آقایان تصور کنند آن روحیه مختص حوادث ابتدای یک انقلاب و استثناست؟! و چرا نباید افرادی با روحیه دباغگونه در حوزههای مختلف تربیت و به کار گرفته شوند؟ مگر نه اینکه امروز به برکت انقلاب اسلامی زنان توانمندی داریم که با حفظ هویت خود و نقش محوری در خانواده نقشآفرینیهای ویژه داشتهاند.
آقاجان! باید دانست که دشمن از غفلت تاریخی مسئولان ما استفاده کرده و در تلاش است با استفاده از ظرفیت بخشی از زنان، پروژههای خود را دنبال کند. او، لذت عاملیت و قهرمان شدن را یکروز با کشف حجاب به دختران ما میچشاند و یکروز با مخالفت و اغتشاش علیه جمهوری اسلامی. باور کنیم برخی از همین دختران فعال در آشوبها، نه از روی عناد، بلکه به دلیل نیافتن راهی برای پاسخ به نیاز اثرگذاری و عاملیت به آنسو کشانده شدند! مساله اینجاست که صحنه سیاستگذاری و اجرای ما در راستای فهم عاملیت زنان نیست و تا این نگرش در ذهن نخبگان سیاسی و عموم مردم اصلاح نشود، مسائل این حوزه حل نخواهد شد.
امام عزیز ما! عدهای در تبیین شاخصههای زن انقلاب اسلامی تفسیر به رای میکنند و تصویر زنی منفعل و در حاشیه را از زنان متدین ما میسازند! آنها بدشان نمیآید میدانهای مختلف، خصوصا میدان سیاست را از وجود زنان، خالیتر از این کنند. به همین جهت است که حتی سخنان صریح شما در هزارتوی تفسیر حضرات میماند و به لایه جامعه نمیرسد؛ چنانکه صراحتا بیان میکنند رهبری نیز در به کارگیری بانوان توانمند در جایگاهها تعارف میکنند وگرنه در انتصابات ایشان در شوراهای عالی و دستگاهها، معرفی و استفاده از بانوان پررنگتر بود.
پدر همه فرزندان ایران! ما به دوباره زنده شدن هوای تنفس بین زنان انقلاب اسلامی نیاز داریم؛ ما با نسلی از جوانان مواجهیم که ظرفیت بالقوهای دارند و کاربست اراده آنها، مساوی است با به کار افتادن یک نیروی پیشران عظیم، که این اراده، نهتنها در ایران بلکه به تمام جهان صادر خواهد شد؛ ما نیز کنار نخواهیم نشست و این تصویر را برای اعتلای جمهوری اسلامی محقق خواهیم کرد؛ انشاءالله.
حسین قنواتی، نماینده اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل:
نه فریبکاری جریان ارتجاعی و نه دروغگویی جریان ارتدادی دردی از ملت دوا نمیکند
سلام گرم و خالصانه اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاههای سراسر کشور را محضر جنابعالی تقدیم میکنم.
آقاجان! دغدغههایی از جنس مشارکت و نقشآفرینی مردم داریم که در سه حوزه کلی جمهوریت، عدالت و معنویت ارائه میکنیم. انقلاب اسلامی ایران، مقدمه شکلگیری حکومت «الله» بود. تدبیر امام خمینی در به رای گذاشتن نوع نظام حکومتی، نشان داد جمهوری اسلامی، نظامی است که «مردم» در آن مرکز ثقل تصمیمات اساسی و تعیینکننده هستند. انسان ایرانی انقلابی، به جای «امارت اسلامی»، «جمهوری دموکراتیک» و پیشنهادات دیگر، نظام سیاسیای را برگزید که در کنار اسلامیت، جمهوریت را به رسمیت میشناخت. انتخاباتهای متعدد در چهار دهه اخیر نیز شاهدی بر این مدعاست که جمهوری اسلامی همواره انتخابهای متنوع مردم از سازندگی و اصلاحات تا عدالتخواه و اعتدالی و دولت فعلی را به رسمیت شناخته و به آن احترام گذاشته است. چالش جدی در مشارکت مردمی در سه انتخابات اخیر، اتفاقا با همین مقدمهای که ذکر شد، نگرانکننده، و از چند منظر قابل بررسی است:
اول، بحران نمایندگی
بخشی از مردم به درست یا غلط، به این تصور رسیدهاند که نمایندهای در فرآیند انتخاباتها ندارند. یکی از دلایل افزایش رای سفید، مواجه نبودن جامعه با گزینههای نو و تحولخواه است. نوع نگرش به مساله احراز یا تاییدصلاحیتها -که خود هنوز موضوع سوالبرانگیزی است- از این منظر تهدیدی برای جمهوریت است. تهدید هم با ح جیمی، هم با ه دوچشم!
دوم، بحران گفتمان
مردم به جای آنکه به رقابت ایدهها نگاه کنند و به استقبال راهکارهای حل چالش و مسائل اساسی کشور بروند، با فضای سیاسی منسوخشده لیستهای انتخاباتی طرفند که فاقد مولفههای گفتمانی و ایدههای عملیاتی مشخص هستند و هیچ محرکی برای مشارکت سیاسی آنها به وجود نمیآورد. لیستها، به حقیقت یکشبهاند؛ هم «چنارها» و هم «پاجوشها».
سوم، خلأ فرآیند تربیت نیروی سیاسی
جامعه ایرانی در سپهر سیاسی چهرههای نو نمیبیند. عدم تحزب و سیاستورزی تشکیلاتی، انتقال نسلی در امر سیاسی را با ابتذال مواجه کرده؛ تا آنجا که سخنران درجه چندم بحثهای فرعی، به مصاف واقعیتهای سیاسی میرود؛ و یک عضو کابینه، با بستن فهرست، برای آینده سیاسی خود بذرپاشی میکند!
چهارم، خلاصه شدن امر سیاسی در صندوق
فقدان بسترهای مشارکتی موجب شده مردم نقش روشنی در اداره کشور نداشته باشند و مسیر مشخصی برای طرح مطالبات آنها ترسیم نشود، درحالیکه فضای مجازی و ساختارهای نوین، امکان این مهم را فراهم کرده که مردم نظرات خود را درخصوص برخی ایدهها و طرحها در قالب کارزارهای اجتماعی به گوش مسئولان برسانند اما نه حرکتی جدی برای تحقق اصل «حق اعتراض» صورت گرفته و نه تشکلهای صنفی، تخصصی و اجتماعی به رسمیت شناخته میشوند. آقایان مردمسالاری مساوی صندوق رای نیست! مردمسالاری مشارکت مردم در اداره کشور است؛ همیشه و همهجا.
پنجم، نهادهای فراقانونی و چالش نادیده گرفتن قانون
طی سالیان اخیر شاهد صدها مصوبه غیرقابلاجرا یا مصوباتی بودهایم که به آن اعتنا نمیشود. موضوع واردات خودرو، شاهدی برای نادیده گرفتن قانون در کشور است. از سوی دیگر، شوراهای موازی و حتی موقتی و مصلحتی حالا دائمیشده مانند «شورای اقتصادی سران قوا»، «شوراهای عالی انقلاب فرهنگی و فضای مجازی» و دستگاههای نوظهوری مانند «هیات نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام» که مداخلههای عجیبوغریبی مثل موضوع خودرو دارند، موجودیت مجلس را به مخاطره انداختهاند.
ششم، وضعیت معیشتی؛ که نیاز به توضیح ندارد.
مواردی که عرض شد، در توضیح دلایل مشارکت حداقلی بود و بیم آن میرود با نادیده گرفتن خسارت کاهش مشارکت، این موضوع عادیسازی شود. بعد از تخلیه اجتماعی که با عادی کردن مشارکت پایین رخ میدهد، یکی از پروژههای دشمن، «تخلیه گفتمان انقلاب، از محتوای خود» است. این پروژه سه ضلع دارد؛ نخست، دشمنان هستند که طراحی دقیقی دارند. دوم، شیفتگان منصب و قدرت هستند که اولویتشان رسیدن به مطامع سیاسی خود است. سوم، مسئولانی هستند که با قصور و تقصیر راه را برای دو ضلع دیگر فراهم میکنند. با توجه به شعاری که حضرتعالی برای سال جدید تعیین کردید، همه این گزارهها درباره «مشارکت مردم در حوزه اقتصاد» هم مصداق دارد. هر اقدام مهم و تصمیم حیاتی، چه در اقتصاد، چه در سیاست کشور، بدون ترمیم شکافهای اجتماعی ممکن نیست. اگرچه مساله اقتصاد و مشارکت مردمی در آن لازمه دیگری نیز دارد و آن ثبات و پایداری شرایط اقتصادی است که به مردم اطمینان مشارکت دهد؛ این مهم با تغییر روزانه قیمتها عملا وجود ندارد.
کلان ایده؛ «بازگشت به گفتمان انقلاب با همه دقایق گفتمانی آن و مبنا قرار دادن منافع ملی است»، اما باید اقدامات عاجلی هم برای آن اندیشید، هرچه صاحبان تریبونها عاقلانه و بامدارا تصمیم بگیرند، ترمیم شکاف سادهتر میشود و هرچه در تصمیمات اجتماعی و فرهنگی، «قانون» بیشتر از قبل، ملاک و مبنا قرار بگیرد، «وحدت اجتماعی» بیشتر حاصل میشود. هرچه مرجعیت رسانه خصوصا رسانه ملی بیشتر به داخل برگردد، ترمیم این شکافها شدنیتر است. رویکرد اقلیتمحور و ناپخته مدیریت فعلی تلویزیون- که به اختراع مجدد چرخ منجر شده - تاسفبار است. تلویزیونی که یکروز پرمخاطبترین سریال جهان اسلام را ساخته بود، به روزگاری افتاده- که طبق آمار خود صداوسیما- با افت 23 درصدی مخاطب طی دوسال مواجه شده است.
زمان بازنگری در سیاست طبقاتی کردن آموزش عمومی فرا نرسیده است؟
حضرت آیتالله خامنهای! عدالت اصلیترین آرمان جمهوری اسلامی است. «از مبانی فقهی قانون اساسی و مجموعه بیانات جنابعالی حتی پیش از پیروزی انقلاب اینگونه میتوان استنباط کرد که در جامعه اسلامی هیچ فرد، گروه و جناحی نسبت به دیگری مزیت ویژه در بهرهبرداری از امکانات ندارد و باید برای تکتک افراد جامعه فرصت برابر به فعلیت رساندن استعدادهای مادی و معنوی فراهم باشد. تعریف عدالت در جامعه اسلامی به این مقدار خلاصه نمیشود.» مطابق مقدمه قانون اساسی هیچ فردی نمیتواند برای مردم تعیینتکلیف و راه رسیدن آنان به اهدافشان را سلب کند. با وجود این، تلقی عمومی از وضعیت عدالت در جامعه ایرانی مثبت نیست. از سمتی با ساختارهای تبعیضزا مواجهیم و از سمت دیگر با القائات رسانهای.
امروز رویکردهای عدالتخواهانه وجه پوپولیستی پیدا کرده است و ما در دام تناقض میان عمل و شعارهایمان گیر افتادهایم، بهعنوان مثال حاکمیت در برخورد با برخی فریبخوردگان بلوای حجاب بهجای نگاه تربیتی، شدت عمل به خرج میدهد و در مواجهه با اشتباهات برخی کارگزاران نسخه «برخورد مومنانه» برای جامعه تجویز میکند. البته این ضعف، تنها وجه حاکمیتی ندارد و برخی ژورنالیستهای اصطلاحا تحقیقی یا بهتر است بگویم تحویلی دچار چنین تناقضیاند؛ همان پروژهبگیرانی که در فقدان شفافیت، عرصه عدالتخواهی را تا حد تسویهحسابهای شخصی خود مبتذل کردهاند. فقدان شفافیت نباید بهانهای برای انتقامجوییهای سیاسی شود. اینکه فردی یا مجموعهای با اهداف و اغراض سیاسی، اطلاعاتی را بهشکل هدفمند و در قالب پروژههای سیاسی منتشر کند ضد ایده شفافیت است. چنین رویهای ضد اخلاق و منافع ملی و حتی مخل امنیت ملی است.
رهبر عزیز انقلاب! با توجه به جایگاه مشروعیتبخش عدالت در نظام اسلامی، اقدام قاطع و عاجل برای تعدیل این ذهنیت اجتماعی، حیاتی است. در همین رابطه فرزندان شما سوالاتی دارند و پاسخهای شما میتواند تا حد زیادی راهگشای مسیر حرکت جنبش دانشجویی باشد.
- آیا گزارش منتشره مجمع تشخیص درباره عدم تحقق 80 درصدی سیاستهای کلی اصل 44، باتوجه به دعوت مجدد حضرتعالی برای مشارکت دادن مردم در اقتصاد، از سوی مدیران امر، مطالعه و آسیبشناسی شده و منجر به تغییر جدی خواهد شد؟
- سالهاست که مساله مدارس پولی و تبعات بلندمدت آن بر عدالت آموزشی را در این جلسه مطرح کردهایم. حال از حضرتعالی سوال میکنیم، آیا زمان آن فرا نرسیده در سیاست طبقاتی کردن آموزش عمومی و ساختار تبعیضآمیزی که نتیجهاش موفقیت 95 درصدی از مدارس پولی در نفرات برتر کنکور است؛ بازنگری شود؟
- از یکسو نسل مدیران نیازمند تغییر است اما از سوی دیگر فرآیندها بهگونهای طراحی و اجرا میشود که تصمیمسازان بهجای تحول عقلایی، سادهسازی را تجویز میکنند. حاصل کار آنها در درازمدت انباشت معضلات کشور از یکسو و ناامیدی عموم مردم از ایدههای اصطلاحا انقلابی از سوی دیگر شده؛ جمع بین این دو چطور ممکن است؟
بهجای برخوردهای پوپولیستی با مردم، صادقانه و شفاف عمل کنیم
البته ما معتقدیم حل مشکلات در شرایط کنونی شدنی است. بهشرطی که نگاهمان به مشکلات واقعبینانه باشد و بهجای برخوردهای پوپولیستی با مردم، صادقانه و شفاف برخورد کنیم. طی سالیان اخیر در برخی بزنگاهها مواجهه احساسی و بدونایده قوای سهگانه با کلان مسالههایی چون «تحقق عدالت اجتماعی»، سبب رشد سندروم شعارزدگی در میان مسئولان شده است، سندرومی که نماد بارز آن، فاصله 200 ساله وضعیت فعلی کشور با افق چشمانداز توسعه 1404 ایران است. حالا که صحبت از افق 1404 شده، نکتهای به فراخور مخاطبان درخصوص دانشگاه عرض میکنم.
رهبر انقلاب! در آستانه افق ۱۴۰۴ ایران دیگر رتبه اول علمی منطقه نیست. وضعیت علمی کشور شرایط هشداربرانگیزی دارد. براساس شنیدهها تعداد ثبتنام فراخوان عضویت علمی کاهش یافته و اوضاع نهچندان مطلوب معیشتی اساتید درکنار تجهیزات قدیمی مواردی نیست که بتوان به آینده خوشبین بود. چالشهای جدی دانشگاه مثل نحوه مدیریت، نظام جذب، ترفیع و ارتقا یا اقتصاد نابسامانش- که باعث شده اداره آن بهشکل هتلینگ نزدیک شود- نیازمند تغییر جدی در سیاستهای فعلی دارد. فضای علمی کشور به جهات مختلفی نیازمند ارشاد حضرتعالی است. در ایام سرمایهگذاریهای کلان همسایگان روی روندهای جدید علم و فناوری مثل هوش مصنوعی و کوانتوم، تعداد مقالات تولیدیمان در پایگاههای استنادی، کاهشی و جایگاه جهانی ایران در سایه «عدم تحقق ۴ درصدی سهم پژوهش از تولید ناخالص ملی» یک پله افت داشته است.
رهبر معظم انقلاب! معنویت از دیگر چالشهای وضع فعلی است. آرمانی که خاستگاه دینی و تاریخی دارد و از ارکان و سرمایههای تمدنی ایرانیان است. روابط آزاد، مصرف مواد، نهی ازدواج و فرزند آوری، عدم مسئولیتپذیری، بیاعتنایی به سنتهای ملی؛ تهدید امر معنوی و سبک زندگی ماست. اینها ابعاد سبک زندگی طبقه سرمایهدار و در یک کلام سبک زندگی ضدخانواده است. طبقه سرمایهدار و کسانی که از آنها تقلید میکنند برای تامین ابزار عیاشی و سوءاستفادهشان از زنان، برهنگی و کشف حجاب را ترویج میکنند و به دروغ، از آن نمادی برای مخالفت با جمهوری اسلامی ساختهاند با اینکه حجاب اختراع جمهوری اسلامی نیست. کشف حجاب یک سبک زندگی ضدخانواده را ترویج میکند که در آن جامعه، خلع سلاح شده و انسان، برده بیچونوچرای یکهتازی تفرعن نفس است. صیانت از تمدن اصیل ایرانی اسلامی نیازمند ظرافت است نه برخوردهای پادگانی. درنتیجه بهدلیل پیچیدگی مساله، عمیقا درخصوص برخی رفتارهای سادهاندیشانه و احساسی در این باره نگرانیم.
آقاجان! پس از طوفان الاقصی، نبرد نفسگیر جمهوری اسلامی و گروههای مقاومت با اسرائیل به اوج رسید. با وجود این، جمهوری اسلامی از یکسو باید متناسب با چالشهای بینالمللی اقدام و از سوی دیگر بر مشکلات داخلی غلبه کند. در توصیف مشکلات کشور و راهحلهای عبور از بحرانها با دو فهم غلط مواجهیم؛ نخست جریان ارتجاعی که سعی در استحاله ارزشهای اصیل انقلاب دارد و راه هرگونه اصلاح را میبندد و دوم جریان ارتدادی که براندازی نظام را دنبال میکند. معتقدیم نه فریبکاری جریان ارتجاعی و نه دروغگویی جریان ارتدادی دردی از ملت دوا نمیکند، بلکه تقویت گفتمان نوگرایی راهگشاست. نوگرایی یعنی پایبندی به اصول انقلاب اسلامی و شجاعت ایجاد تغییرات بزرگ در اداره کشور، نه عبور از ارزشهای انقلاب اسلامی ممکن است و نه اداره کشور به شیوههای کنونی مطلوب. بسط و توصیف گفتمان نوگرایی بدون التزام واقعی به نقش مردم منتفی است و صرفا در چهارچوب اعتقاد جمهوریت نظام ممکن است.
کلام آخر
این روزها گسترش جغرافیای گفتمان انقلاب از کشمیر و صنعا تا بغداد و نبطیه مشهود است. این روزها مقاومت جانانه مردم فلسطین دربرابر رژیم کودککش به جهانیان این وعده را میدهد که زمان تحقق وعدههای الهی نزدیک است. سراب مادیگرایی غرب و شرق، با طوفان چشمههای خروشان اسلام و مقاومت توحیدی فلسطینیان- از 7 اکتبر- نیست شد. فلسطینیان مبدا تحولات جهان هستند، تحولاتی که همگان را از خواب غفلت بیدار میکند. قضیه فلسطین؛ درد این روزها، ممنون صبر مردم غزه است؛ صبری که کلید رمزآلود فرج است. انشاءالله.
چشمهایی خیره میپاید مرا / غرش تمساح میآید بهگوش/ کبر فرعونی و سحر سامریست / دست موسی و محمد(ص) با من است / صـبـح چنـدان دور نیست...
امیرحسین سیدرحیمزاده، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی:
2 جریان تجدد و تحجر بر شئون حکمرانی کشور نفوذ کرده است
در ابتدای سخن، لازم است درمورد مهمترین مساله جهان اسلام نکاتی عرض کنیم. حماسه طوفان الاقصی عالیترین نبرد میان حق و باطل در عصر حاضر است. این نبرد بزنگاه عیارسنجی تمام عدالتخواهان دنیاست. در اینباره هرچند قائلیم جنبش دانشجویی باید بیش از این در عرصه مبارزه فعال میبود، اما گامهای مهمی در این عرصه برداشته شد که ما به سهم خود، فهرستی از اقدامات جنبش عدالتخواه به همراه گزارشی تحلیلی از شرایط میدان، نهادهای متولی امر و کنشگران این عرصه را پس از دیدار بهصورت جداگانه محضر شما ارائه خواهیم کرد. شادی روح شهدای مقاومت علیالخصوص شهیدان محمدرضا زاهدی، سیدرضی موسوی و صالح العاروری صلواتی ختم کنید.
لقدْ أرْسلْنا رسلنا بالْبیّنات وأنْزلْنا معهم الْکتاب والْمیزان لیقوم النّاس بالْقسْط
راه تمامی پیامبران، تلاش برای تحقق قسط و عدالت از طریق ساخت جامعهای عدالتخواه بود. راهی که انقلاب اسلامی دگرباره آن را زنده کرد و برخلاف دول شرقی و غربی، اصالت را به مردم بخشید و یگانه راه رسیدن به آرمانها را، حضور فعالانه مردم در حکمرانی کشور ترسیم نمود. اما متاسفانه امروزه نقشآفرینی مردم از آنچه مورد انتظار انقلاب اسلامی بوده پایینتر است که این امر موید عقبماندگیمان در عدالت شده است. بهطوری که به زعم ما، امروز مهمترین رسالت نظام، افزایش امکان و انگیزه مردم به مشارکت در حکمرانی کشور است. در سالهای گذشته دانشجویان عدالتخواه راهکارهای خود جهت تحقق این مهم را ارائه نمودهاند؛ نظیر احیای اصول مردمسالارانه قانون اساسی و اصلاح سازوکارهای حکمرانیکشور. اما چرا این مطالبات، در عرصه عمل به مشکل خورده یا با سرعتی نامطلوب پیش میروند؟
آنچه ما از بررسی کلان وضعیت کشور درک میکنیم، نفوذ دو جریان تجدد و تحجر بر شئون حکمرانی نظام عزیز ماست. قیچی تجدد-تحجراشرافی سیاسی و اقتصادی را پدید آورده است که از شرایط کنونی کشور ارتزاق کرده و هر فرصتی برای تغییر شرایط به نفع مستضعفان را به محاق میبرند. جریان تحجر با پمپاژ طرزفکرهای تهدیدمحور و ضدتحول و جریان تجدد با هوچیگری و القای مسائل بیاولویت به عرصه سیاسی و اجتماعی کشور، در حال ایجاد اختلال در مسیر حرکت انقلاب هستند. در ادامه، به اثرات قوت گرفتن این دو گفتمان اشاره میکنیم.
1- تضعیف امربهمعروف و نهی از منکر و قبض حق اعتراض
قدرتیافتن متحجرین با تمسک به طرز نگاههای امنیتزده، امکان بروز انتقادات مهم و سوالات کلیدی را از مستضعفان سلب کرده یا با تخریب و سرپوش گذاشتن، آنان را بیاثر میکند. این شرایط با جهتگیری ترسیم شده در حدیث نبوی «جامعه به تقدس نمیرسد الا وقتی که مستضعف بتواند حق خود را بدون لکنت از قوی بستاند» در تعارض است. چنین رویکردی فضا را برای اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر سخت میکند. فریضهای که همواره غفلت از آن مورد نکوهش قرار گرفته است آنچنان که امیرالمومنین علی (ع) فرمودند: «لا تترکوا الأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر فیولّى علیکم شرارکم.»
حضرت آقا! نشانه تسلط این طرز فکر بر ارکان سیاسی کشور در برخورد با آزادیهای شرعی و قانونی که مورد تاکید حضرتعالی بوده و هست را میتوان دید. باوجود تصریح حق برگزاری تجمعات آزاد در قانون اساسی کشور، این تفکرات، سازوکارهای غلطی برای برگزاری تجمعات ایجاد کرده است و اصلاح فرآیندهای مربوطه را یا درگیر اقدامات نمایشی نموده یا منتفی میسازد.
2- تبعیض اقتصادی و تشدید عقبماندگی در عدالت
با تضعیف اثرگذاری امربهمعروف و نهیازمنکر، شرایط برای ثروتمندان متصل به قدرت فراهم میشود تا سیاستهای تبعیضآمیز را بدون توجه به انتقادات علمی و اعتراضات مردمی تثبیت نمایند. بهطور مثال در قضیه مصوبه افزایش دستمزد کارگران، علیرغم انتقادات و اعتراضات مردمی و دانشجویی، امسال نیز همچون سال گذشته، افزایش دستمزدی بیتوجه به تورم سالانه و سبد معیشت تعیین گشت که با امضا نکردن نمایندگان کارگری و خروج آنان از جلسه نیز همراه شد. باید ذکر کرد که با کاهش درآمدهای حقیقی مردم، عاملیت آنان در عرصه اقتصادی کمرنگ خواهد شد؛ که این امر مخالف راهبرد حضرتعالی در شعار امسال است.
3- حضور فعالانه نهادهای امنیتی در عرصههای غیرمرتبط
علاوهبر پررنگ بودن ذهنیت امنیتزده، ردپای حضور فعالانه برخی نیروهای امنیتی در عرصههای حکمرانی کشور نیز محسوس است. به علت برخورداری توامان نهادهای امنیتی از قوای قاهره و اطلاعاتی، حضور فعالانه در عرصه سیاست شرایط را برای بروز انواع فساد فراهم میکند. بهطور مثال قدرت یافتن ضابطان امنیتی بر دستگاه قضائی کشور، نهتنها موجب پروندهسازی علیه مخالفان سیاسی خود، بلکه موجب گزینشی شدن مبارزه با فساد در دستگاه قضائی کشور نیز میشود. همچنین نهادهای امنیتی با نفوذی که بر فضای رسانهها و جامعه دارند، با مهندسی مطالبات اجتماعی، در تلاشند تا دیدگاههای خود اعم از دیدگاههای ارتجاعی و یا التقاطی را به جامعه القا کرده و موجب توزیع ناعادلانه آزادی شوند. اینگونه است که مطالبه مسائل حقیقی ملت و آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی مهجور میماند. حضرت آقا، بدیهی است که خواسته ما تعطیلی یا تضعیف نهادهای امنیتی نیست. از قضا با توجه به نزاع جمهوری اسلامی با ابرقدرتهای امنیتی و اطلاعاتی نیازمند به دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی قدرتمندی هستیم، لکن نکاتی که درباره این نهادها مطرح کردیم از منظری است که عدالت را قرار گرفتن هرچیزی سر جای خود میداند. نباید گروههایی در این دستگاهها قدرت داشتهباشند که به جای تلاش برای ساخت محیطی امن برای تحقق مردمسالاری دینی خود را در رقابت با مردم و جمهوریت تعریف کنند و به جای آنان برای کشور تصمیمسازی کنند.
4. مسالهتراشی برای کشور
از نقش تفکرات غربزده و تجددگرا در وضعیت کنونی جمهوریت و عدالت نباید غافل بود. جریان تجدد که بهواسطه ثروتهای بادآورده خود قدرت سیاسی کسب کرده است، مسائلی را بهعنوان چالش برای انقلاب اسلامی طرح میکند که نسبتی با عدالت بهعنوان قله آرمانها ندارد. اینگونه کشور از پرداخت به اهم مسائل خود باز مانده و درگیر پاسخ به مسالهتراشیها میشود. در صورتیکه تلاقی این دو جریان استحالهگر بر گفتمان انقلاب اسلامی فائق آید کشور را به شرایط وخیمی نزدیک خواهد کرد که در این حدیث شریف نسبت به آن بیم داده شدهاست: «یستدلّ على إدبار الدّول بأربعٍ: تضییع الاصول، والتمسّک بالفروع، و تقدیم الأراذل، و تأخیر الأفاضل» قیچی تجدد-تحجر را تنها با تمسک به نظریه امت و امامت میتوان تدبیر کرد. در سالهای گذشته مطالبات متعددی از سوی سربازان عدالتخواهتان به سمع و نظر حضرتعالی رسید که با تاکیدات شما، گامهای مثبتی در جهت آنها آغاز شده است. مانند بهبود شرایط سربازی و کاهش اختیارات شورای سران قوا. با اعتقاد به همین نظریه راهکارهایی را برای زائل کردن این دو گفتمان استحالهگر بیان خواهیم کرد که به نقش خود نیز در آنها اشاره خواهیم کرد. آقاجان! ابتدا درخواستهایمان را مطرح میکنیم.
1. ضابطهمند کردن دستگاههای امنیتی کشور
هرچند در این خصوص اقدامات مهمی از جانب شما صورت پذیرفته که میتوان نشانههای تاثیر آن را در انتخابات اخیر مشاهده کرد اما امتداد چنین رویکردی موجب بهبود عملکرد آرمانخواهانه سازوکارهای سیاسی کشور و افزایش تمرکز دستگاههای مذکور در ماموریتهای اصلی خود میشود.
2. تلاشهای گفتمانی برای کنار زدن تفکرات استحالهگر
هر دو گروه قائل به تحجر و تجدد خود را در تعارض کامل با جمهوریت و عدالت تعریف کردهاند به همین علت روزی گلایهمندند که چرا مردم را به مشارکت دعوت میکنید و روزی دیگر ملامت میکنند که چرا رهبر انقلاب، سخن از عقبماندگی در عدالت به زبان میآورند. این تفکرات پوسیده را میتوان با گفتمانسازی و تحقق بخشیدن به دو آرمان جمهوریت و عدالت، در موضع ضعف قرار داد. آقاجان، مردم در عرصه نظر و در عرصه عمل، باید به این باور برسند که «کلّکم راعٍ و کلّکم مسئولٌ» هرچند تاکنون سخنان شما در باب اهمیت جمهوریت و حضور مردم در عرصه حکمرانی کشور مورد استفاده ما بوده و هست، اما نیاز است این مفهوم در ادبیات امروز شما پربسامدتر شده و توسط حلقههای میانی، صاحبان منابر و تریبونها گسترش یابند. همچنین عدهای معتقدند امروز اولویت ترسیمشده توسط حضرتعالی برای جنبش دانشجویی کشور نسبت به اولویتسنجی پیام سال 81 و مقوله عدالت، دستخوش تغییر شده و جای خود را به مسائل دیگری داده است. این طرز فکر در بین برخی منبریون به اسم تفسیر اندیشههای امامین انقلاب نیز قابلمشاهده است. حضرت آقا! خواستاریم تا درمورد شبهه پیشآمده، جایگاه عدالت را دربین اولویتهای کشور تبیین بفرمایید. حضرتآقا! ازجمله اقدامات اثرگذاری که میتوانید نسبت به آن عنایت داشته باشید تریبون دادن به نمایندگان همه اقشار در دیدار با شماست. همانگونه که ما دانشجویان همانند برخی گروههای دیگر از حق گفتوگوی مستقیم با شما در این جلسات برخورداریم، جا دارد اقشار پرجمعیت و زحمتکشی مانند کارگران، کشاورزان و معلمان نیز از این فرصت بهرهمند باشند.
اما درخصوص رسالت دانشجویان عدالتخواه، به نظر ما مهمترین مسیری که میتوان با تمسک به آن طرح «یا أیّها الّذین آمنوا کونوا قوّامین بالْقسْط» را عملی کرد، گسترش و تقویت حلقههای عدالتخواه در اصناف مختلف و جایجای کشور است. راهی که در آن قدم گذاشتهایم و به موفقیتهای چشمگیری نائل آمدهایم. این موفقیت را میتوان در راهنمایی و کمک به تشکیل کانون صنفی کارگران در پالایشگاه پارس جنوبی مشاهده کرد که امروزه به الگویی موفق برای تشکلیابی کارگران در کارخانههای بزرگ کشور بدل شده است. اما رویکردهای ارتجاعی حاکم بر ساختارها و دستگاههای مرتبط، در وهله اول مانع تشکلیابی اقشار شده و درصورت موافقت به ضعیفترین ساختار ممکن هدایت میشوند. برای مثال امروزه بیش از 90 درصد از کارگران هیچ تشکلی ندارند. با توضیحی که محضر شما درخصوص اهمیت تشکلیابی اقشار و مصایب آن عرض کردیم، از حضرتعالی درخصوص تحقق بخشیدن به اصل 26 و 104 قانون اساسی راهنمایی میخواهیم.
شادی روح شهدای امنیت علیالخصوص شهدای حمله تروریستی اخیر صلواتی هدیه کنید.
یونس فرزینفر، نماینده مدیران مسئول نشریات دانشجویی دانشگاههای دولتی:
امروز نیازمند درک راه پیشرفت ایرانی اسلامی هستیم
سلامعلیکم
«وقتی طبل جهاد در راه خدا نواخته میشود، دوران حکومت عشق آغاز میگردد؛ چراکه جز عشاق کسی حاضر به فداکاری و ازجانگذشتگی نیست.»
(سید شهیدان اهلقلم، سید مرتضی آوینی)
آقاجان! انقلاب اسلامی در مسیر پربرکت خود، مراحل گوناگونی را طی کرده است. از جهاد سازندگی و دفاع مقدس گرفته تاکنون، خط مقدمهایی در برابر ما بوده که میتوانستیم وارد عالم بقیهاللهی شویم و دوباره متذکر راه انقلاب اسلامی به خویشتن باشیم. لذا ما دانشجویان جانبرکف شما وظیفه اصلی خودمان را شناخت و معرفی صحنه عملیات، در مناسبات جدید جهانی میدانیم. در هشت سال دفاع مقدس کارهای بسیار زیادی انجام میشد؛ ولی شناسایی عملیات و میدان مبارزه؛ از کمبودهای ما بود که شهید حسن باقری با راهاندازی واحد اطلاعات عملیات گام بزرگی در این جهت برداشت. به نظر میرسد حضور ما دانشجویان در کشور میتواند دارای چنین شانی باشد که یکی از بهترین بروز و ظهورهای آن جایگاه نشریات است. نشریات دانشجویی، ابتدا با هدف گفتمانسازی و معرفی مسائل اساسی کشور شکل گرفت؛ ولی بهمرور زمان از این راه فاصله گرفت و به نحوی دچار روزمرگی شد. اما نشریه و قلم همچنان یکی از مهمترین رسانههای دانشجویی است که هیچ موردی نمیتواند جای آن را بگیرد. اهمیت این امر از آنجایی مشخص میشود که در نشریه، دانشجو با قلم خود، میتواند صحبت بکند و حلقهمفقوده ساحت فکر و میدان عمل باشد؛ چراکه تفکر نقش ریلگذاری و جهتدهی را برای تلاشهای ما دارد و مسیر را به شکلی طراحی میکند که نتایج موردنظر حاصل شود. ولی اگر تفکر نباشد، بسیاری از تلاشها و زحمات، کماثر یا بیاثر میشود و حتی در خدمت اهداف نامعلوم و ازپیشتعیینشده قرار میگیرد.
دانشگاه متاسفانه علیرغم تاکیدات مکرر شما، همچنان با تامل و تفکر روی مسائل، نامانوس است و درگیر کلیشههای ثابت و ذهنیتهای فرسودهای است که از درک واقعیت کنونی نظام اسلامی و آرمان آن عاجز مانده است. لذا جای بسی پرسش است که چگونه میتوان تفکر را در دانشگاه احیا کرد و به عبارتی دانشگاه را به معنی درستش، زنده نمود؟ دانشگاه و جنبش دانشجویی نیازمند بازخوانی و تحول است، برای اینکه دوباره خود را در مسائل کشور بیابد و چون دیدبان بر بالای برج علم و تفکر، مشکلات را ببیند و با طرح درست مساله و راهحل، کشور را یاری نماید، در این راستا نشریه میدانی است برای تلاش در جهت خودآگاهی و رهایی از عادات، قید و بندها و درک عمیقتر از پیچ و خمهای موجود در مسیر انقلاب اسلامی؛ مسیری که امروز در گام دوم حرکت خود افق ساخت ایران اسلامی را در پیش دارد. بر دانشجو به عنوان دیدبان مسایل کشور پوشیده نیست که امروز در ادامه مسیر انقلاب اسلامی، حیاتیترین مسالهای که دشمن آن را هدف گرفته و میتوانیم آن را به مثابه خط مقدم و میدان جنگ ببینیم مساله اقتصاد است. در این راستا چند کلمهای از سید شهیدان اهل قلم میتواند راهگشا باشد که فرمودند: «اگر لزوم مبارزه با این نظام جهانی سلطه استکبار را بپذیریم، تنها راهی که برای پیروزی در این مبارزه وجود دارد دستیابی به منطقهای آزاد در جهان است. مفهوم منطقهی آزاد در اینجا مساوی با کشور مستقل یا مجموعهای از کشورهای مستقل است؛ استقلالی همهجانبه. تنها راهی که برای دستیابی به یک منطقه آزاد اقتصادی در جهان وجود دارد رفتن به سمت استقلال اقتصادی از غیر طرق معمول است.»
حضرت آقا! اکنون با تجربه عبرتآموزی که در دهه ۹۰ داریم و مشاهده نتیجه اقدامات و سیاستهای پیشین بهوضوح مشخص گشته که جستوجوکردن راهحل مشکلات در خارج از کشور میسر نیست و رسیدن به استقلال اقتصادی، راهی جز تولید دانشبنیان ندارد. حال باید پرسید که دانشبنیان چیست و چه جایی دارد؟ یکی از چالشهای ما در کشور این است که نتوانستیم دید درستی نسبت به طرح مسائل اساسی داشته باشیم و از خصوصیات دانشبنیان میتوان به این اشاره کرد که از روند رایج کسبوکار خارج میشود و به ما نشان میدهد مساله کجاست تا بتوانیم آن را حل کنیم. دانشبنیان یک فعالیت نخبگانی صرف نیست؛ بلکه راهی است که امروز پیش روی ملت ما قرار گرفته است. دانشبنیان، قرارگرفتن در نقطهای است که معادلات را عوض میکند و با این تغییر معادله، امکان حرکت کشور را ایجاد میکند.
نمیشود با فهم سابق و با فهم مشهور در دانشبنیان حاضر باشیم. اینجا باید به دنبال نحوه نگاه و حرکتی جدید بود و خود را مهیای آن مساله کرد. دیگر نمیتوان در معادله صرفه اقتصادی کار خود را دنبال کرد. باید متوجه بود که این امر، واردشدن در یک مناسبات و راه جدید است. اگر نتوانیم اینطور به مساله نگاه کنیم، شاید فقط اسمی از دانشبنیان بیاوریم و بعد ثمرهای از آن احساس نکنیم یا شاید هم دچار یاس شویم و بگوییم به چه دردی میخورد. مثل ماجرایی است که به جمعی از بچههایی که از خانوادههای ثروتمندی بودند گفتند درباره فقیران انشا بنویسید آنها هم نوشتند اینها نهتنها خودشان فقیرند، بلکه نوکرهایشان هم فقیرند. به طرز عجیبی واضح است که نمیدانند اصلا فقر چیست و فکر میکنند همین مناسبات خودشان است و فقط یک فقر جلوی آن میگذارند. الان باید مراقب بود که اینطور به مساله دانشبنیان نگاه نکنیم. اگر نگاه به تولید دانشبنیان یا حتی مساله خصوصیسازی، مبتنی بر صرفه اقتصادی و یا بهمثابه یک منبع سرمایه باشد دیگر جایی برای حضور مردم در صحنه وجود ندارد. باید متوجه بود که این مساله ارتباط مستقیمی با مشارکت مردم و دخیل کردن آنان در این مسیر دارد. همانطور که گفته شد در مسیر انقلاب اسلامی از ابتدا تا کنون این مردم بودند که با حضورشان این راه را هموار کردند. لذا دولت در این راستا باید به مردم اعتماد کند و متوجه جایگاه مردم در آینده کشور باشد. باید توجه داشته باشیم که در جهاد سازندگی، مساله، کمبود بودجه و سرمایه برای چنین حرکتی نبود؛ نگاه این نبود که مردم با حضورشان بهصورت جهادی، هزینهای نیز در قبالش دریافت نمیکنند، درصورتیکه این نوع نگاه سودمحور، سبب توقف و یا حتی جلوگیری از این حرکت نیز میشد.
مساله اصلی جهاد سازندگی، خود مردم بودند. مساله ساخت ایران اسلامی بود. دولت در اینجا فقط باید زمینه را برای حضور مردم باز کند و متوجه باشد که حرکت اصلی انقلاب اسلامی راهی جز به میدان آوردن مردم در صحنه ندارد. این نکته نیز قابلتوجه است که محور اصلی مسیر پیش روی ما، دولت نیست و مردم در جایگاهی قرار ندارند که صرفا به دولت در این جهت کمک کنند؛ بلکه محور اصلی، خود مردمند و دولت باید با رفع موانع، بستر و زمینه حضور دوچندان مردم را فراهم کند. اینجاست که دولت میتواند از جایگاه خدماتدهی صرف فاصله بگیرد و با توجه و تکیه بر حضور واقعی مردم در عرصههای مختلف، سیاستی از جنس نگاه به آینده و آیندهسازی اتخاذ کند. در دنیای امروز هر امری برمبنای سود و زیان معنی پیدا میکند و نگاه ما به امور مختلف نگاهی سودمحور است. حال ممکن است خود مردم را نیز زمینهای برای افزایش بهره و یا به دست آوردن منفعت بدانیم و واژه سرمایه انسانی را به آنها تسری بدهیم. ولی قوای مساله دانشبنیان و حرکت آن، مبتنی بر سرمایه و بودجه اقتصادی نیست، بلکه محور اصلی آن دانش است؛ امری که آن را با صرف مبالغ کلان نمیتوان تهیه کرد.
دانش، آن برگه کاغذ یا اسناد در پوشه نیست؛ بلکه آن توانایی است که ازآن ما میباشد. اگر به این توانایی و وسعت دانش فکر نکنیم، مجبور میشویم خلاهای کار خود را با سرمایه پرکنیم. در شرکتهای دانشبنیان همه بر اساس دانش در کنار هم قرار میگیرند که میتوانند حرکتی را در جهت رسیدن به فناوریهای پیشرفته انجام دهند. اگر تواناییای که در نسبت با فناوری است را در خود احساس نکنیم، نمیتوان امیدوار بود که اقتصاد خصوصی پیدا کنیم. دانشبنیان دقیقا همینجاست و ما بر اساس دانش، خود را صاحب فناوری میکنیم و دیگر نیازی به واردات و خرید خط تولیدها نداریم.
و صحبت آخر: کشور نیازمند درک راه پیشرفت ایرانی اسلامی است و در این راه، ما محتاج قلم عالمانه، متفکرانه و اندیشمندانه دانشجو هستیم تا بتوانیم ادعا کنیم در حل مشکلات اساسی انقلاب هیچ بنبستی وجود ندارد. آری تنها بنبست، بیفکری و نشناختن صحنه عملیات است. ما نیازمند تلاش و همت برای تزریق هوای تفکر در جامعهمان هستیم و اگر بر این مورد، همت نگماریم، روزبهروز یاس و ناامیدی در ما پررنگتر میشود و بهجای توجه به پیشرفت ایران اسلامیمان در بند نامسالهها و شبهمسائل گیر کرده و از آینده جا میمانیم.